به اعتقاد برخی صاحبنظران علوم ارتباطات، رسانههای جمعی از جمله تلویزیون قادرند افکار، گرایشات و کنشهای افراد را با طرح موضوعات مختلف و در قالبهای گوناگون تصویری (فیلم، سریال، گزارش، مصاحبه…) تحت تأثیر قرار دهند و به تصویرسازی اغراق آمیز، منفی یا مثبت بپردازند یا در یک حرکت آینهوار، واقعیات اجتماعی اعم از تلخ و شیرین را به تصویر کشند و از شرایط فرهنگی و فضای حاکم بر جامعه، سوژههای مختلف از جمله مسائل ازدواج را جهت فیلمسازی و ساخت برنامه دریافت کنند.
بر این اساس ملاکها و معیارهای همسرگزینی تحت تأثیر عوامل مختلف فرهنگی-اجتماعی است و نقش رسانههای جمعی، نقشی بیبدیل و قابل توجه است، چه آنجا که با فرهنگسازی و تغییر ذائقه مردم نسبت به ازدواج، به شدت میتوانند عمل به سنتهای موجود را به خطر اندازند و سنتهای دیگری را جایگزین آن کنند و چه آنجا که ملاکهای واقعی و درست همسرگزینی را در اذهان جوانان و خانوادههای آنها اشاعه میدهند.
زیرا امروزه وسایل ارتباط جمعی، پدیدههایی هستند که بر همه ابعاد زندگی انسان سایه افکندهاند و به آنها سمت و سو میدهند. ادعا میشود که در دوران فعلی افکار عمومی از سوی رسانهها به نوعی ساخته میشود که افراد گمان میکنند تفکر عمومی جامعه با تفکر آنان همسو است، اما واقعیت این است که تفکر فرد ناشی از دنبالهروی از افکار عمومی تبلیغ شده از رسانههاست. رسانههای جمعی، افکار، عقاید و نگرشهای جدید را در میان افراد جامعه پخش میکنند و با تأکید بر برخی نگرشها، جنبههای مثبت یا منفی آن را بارز میکنند.
نگرش مثبت یا منفی رسانه در رابطه با پدیده مورد بررسی باعث میشود افرادی که تا آن زمان تفکر خاصی در مورد آن موضوع نداشتند و همیشه بیتفاوت از کنار آن میگذشتند، برخورد و نگرش خود را در رابطه با آن مشخص کنند.
همچنین از طریق ارائه رفتار مورد قبول رسانهها، همنوایی رفتاری نیز در جامعه تبلیغ و تشویق میشود، اما مسئله اصلی اینجاست که خود مدیران و برنامهسازان رسانه ملی، تا چه حد به این باور قلبی و ذهنی رسیدهاند که کشور به لحاظ آمار ازدواج و نرخ زاد و ولد در بحران قرار دارد تا در جهت چارهجویی آن برآیند، چراکه این گروه زمانی میتوانند نقش خود را در زمینه فرهنگسازی برای سهولت در امر ازدواج و تحقق سیاست جمعیتی به خوبی ایفا کنند که خود درباره این سیاست جدید متقاعد شده و درباره آن به شناخت و باور قلبی رسیده باشند.
زیرا در غیر این صورت برنامههای تولیدی آنها فقط جنبه سفارشی و دستوری خواهد داشت و اثر چندانی بر مخاطب نخواهد گذاشت. بنابراین، سازمان صداوسیما در گام نخست در مسیر فرهنگسازی در امر ازدواج و افزایش جمعیت، باید با برگزاری نشستهای علمی، تخصصی و توجیهی مدیران گروه های برنامهساز، تهیهکنندگان، نویسندگان و پژوهشگران خود را در این زمینه توجیه کند تا پس از آن شاهد آثار قابل قبول و تأثیرگذار از این رسانه باشیم.
در این راستا، شاید بتوان از «بدون توقف» به عنوان نمونه برنامه موفقی نام برد که توانسته با ریشهیابی عمیق به بحث و بررسی در خصوص مسائل و معضلات ازدواج بپردازد.
در واقع تهیهکنندگان این برنامه بدون اینکه تنها به دنبال پر کردن آنتن باشند با نیازسنجی و مخاطبشناسی درست و البته کارشناسی درصدد طرح معضلات از زبان خود جوانان به عنوان نمایندگانی از اقشار مختلف جامعه هستند که این زمان و فرصت به آنها داده شده است تا خواستها و نظرات خود را بدون هیچ واسطه و سانسوری در رسانه ملی بیان کنند، چنانکه در شبهای اخیر نیز این برنامه با دعوت از حجتالاسلام محسن عباسی ولدی، مدرس مبانی تربیت و رشد اسلامی و کارشناس خانواده به سؤالات و شبهات جوانان در زمینه مهارتآموزی در ازدواج و همسرگزینی پاسخ میدهد.
البته یکی از شاخصههایی که بدون توقف را در این زمینه از دیگر برنامهها متمایز میکند، ایجاد فضا و زمینه مناسب برای چالش و بحث و گفتوگوهای رودرروست تا مباحث از جهات و جوانب مختلف مطرح و مورد بررسی قرار گیرد، ضمن اینکه این برنامه طی سالهای اخیر در چند سری موضوع خاص ازدواج و فرزندآوری و بحران جمعیت را با حضور کارشناسان و مشاوران خانواده و حتی مسؤلان و نمایندگان مجلس نیز مورد بررسی قرار داده تا جدای از مشکلات اجتماعی و خانوادگی موانع حاکمیتی آن نیز مغفول نماند.
شاید از نکات برجسته این برنامه در پرداختن به موضوعات مختلف از جمله ازدواج را فارغ از فضای بیتکلف و گفتوگوهای بیپرده و صریح را بتوان اختصاص زمان مناسب برای آسیبشناسی مسائل مختلف عنوان کرد، چراکه در اغلب برنامههای سیما حتی برنامههای گفتوگو محور و مصاحبهها به دلیل کمبود وقت حتی خود موضوع به درستی مطرح نمیشود چه رسد به اینکه بتوان در خصوص آن به بحث پرداخت و به نوعی بیشتر برنامهها به جای طرح و حل مسئله تنها در پی آنند که به شکلی فقط رفع مسؤلیت کرده و سر و ته قضیه را هم آورند و به شکلی گذرا فقط برنامه پر کنند، لذا موضوع هنوز مطرح نشده وقت تمام شده و به این شکل طرح موضوع بیشتر جنبه طنز پیدا میکند تا تحلیل محتوایی.
در حالیکه ناگفته پیداست آنچه در این میان بیش از هر چیز اهمیت دارد مستمر نگه داشتن پایه و اساس اجتماع و خانواده است، لذا باید با توجه به نقش مهم خانواده از زوایای مختلف به ابعاد موضوعات مرتبط با آن از جمله همسرگزینی و ازدواج، دلائل بالا رفتن سن ازدواج و فرزندآوری اشتغال، مسکن، مشکلات اقتصادی، سنتها و دیدگاههای عرفی، مهارتآموزی و همچنین موانع فرزندآوری به صورت جامع، جزءنگر و ریشهای نگاه کرده و عوامل و موانع آن را طرح و آنچه بر استحکام و قوام بنیانهای خانواده میافزاید تقویت کنیم.
چراکه از دید برخی از کارشناسان نه ما مثل کشورهای اسلامی هستیم که ساده و در سن پایین ازدواج میکنند و نه مثل غربیها که ساده ازدواج میکنند یعنی ما در ازدواج نه شرقی هستیم، نه غربی و نه اینکه به سیره پیشینیان خود عمل میکنیم، لذا جامعه ما در این خصوص وضعیت اسفباری پیدا کرده است.
در مجموع رسانه برای فرهنگسازی نیازمند تداوم، استمرار و تکرار است و هرگز با رویکردها و تصمیمات میانمدت و گذرا نمیتوان به نتیجه مطلوب رسید و دیگر اینکه گرچه رسانه ملی نقش تعیینکنندهای در تأثیرگذاری فرهنگی و فرهنگسازی در حوزه ازدواج و فرزندآوری در جامعه دارد، اما نباید از نظر دور داشت تا زمانی که دیگر ارگانهای مسؤل به کمک نیامده و سیاستگذاریهای آموزش و پرورش و وزارت علوم و آموزش اهمیت تحکیم خانواده و افزایش جمعیت در مدارس و دانشگاهها عملیاتی و محقق نشود، صداوسیما در این راه تنها بوده و در رسیدن به اهداف خود ناکام خواهد ماند.
۵۷۵۷
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰