گویا رادیکالیسم اسلامی سودای تهدید و فرمانبری بر کل دنیا را در سر می پروراند. تروریسمی که از اندیشه های ابن تیمیه در زمان قدیم و در حال حاضر از افکار سید قطب نشات می گیرد و خطر آن از خاورمیانه به کشورهای دیگر سرایت کرده از جمله همین سرزمین های اروپایی که در اندیشه آنان بلاد کفر محسوب می شوند .
بعد از سرکوب اخوانالمسلمین کشورهای غربی از خلا به وجود آمده و نبود نیروهای اسلامگرا احساس آرامش کردند، اما بعد از بهار عربی و با به وجود آمدن گروه های تروریستی متعدد نظیر داعش این آرامش سریع فروپاشید. کشورهای اروپایی خطر این تشکیل این گروه ها را نه تنها کمتر بلکه بیشتر از کشورهای منطقه حس کردند و با آن مواجه شدند.
برخی از کشورهای اروپایی نظر انگلستان هر چند مانند زمان حکومت عثمانی که از عرب های ضد حکومت امپراتوری عثمانی فعالیت می کردند، پشتیانبی کردند از این گروه های اسلامگرا نیز برای رسیدن به منافع خود حمایت کردند ولی همواره وجود این گروه ها را تهدیدی علیه امنیت ملی خود نیز می دانستند.
اروپا همواره با این گروه های رادیکال اسلامی رفتاری دو گانه داشته است از طرفی برای آنان در داخل مرزهای خود امکان فعالیت هرچه بیشتر را فراهم می کند از جمله به آنها ساخت مسجد و تاسیس مراکز اسلامی را اجازه داده اما از طرفی آنان را تروریسم خطاب کرده و به مساجد آنها در داخل خاک خود با هماهنگی نیروی پلیس یورش برده است و اسناد و مدارک در درون این مساجد را ضبط می کند.
از طرفی دیگر این دولت های اروپایی با چراغ سبز و همراهی ایالات متحده به بهانه مبارزه با تروریسم به منطقه غرب آسیا نیرو اعزام و تسلیحات جنگی ارسال می کنند. حتی حاضرند در این مناطق تعدادی از سربازان خود را مانند جنگ با داعش در سوریه از دست بدهند. از طرفی دیگر اما با گروه های اسلامگرای رادیکالی مثل طالبان در قطر برای مذاکره سر یک میز می نشینند.
بنابراین می توانیم بگویم سیاست کشورهای اروپایی در قبال گروه های اسلامگرا یک سیاست ابهامی است. اروپا در چند سال اخیر در داخل مرزهای خود با حملات، شورش ها و اقدامات خشونت آمیز بسیاری روبه رو بوده به طوری که گاهی اوقات در مقطعی از زمان اروپایی ها خود را از نظر امنیت و مصونیت از پدیده تروریسم خود را با کشورهای منطقه غرب آسیا مقایسه می کردند از جمله این اقدامات می توان به حملات با چاقو به مردم، بمب گذاری و تهدید به این عمل و شورش های متعدد اسلامگرایان در فرانسه اشاره کرد. البته این شورش ها تروریستی نیستند ولی گروه های رادیکال اسلامگرا سعی کردند بر موج این شورش ها سوار شوند. مثلا در فرانسه به خوبی توانستند این کار را پیش ببرند که آن ا از میزان خسارت وارد شده بر فرانسه این را می توان فهمید.
چند روز پیش در پی حمله یک اسلامگرا افراطی به چند نفر مردم ایرلند در اعتراض به این اقدام دست به تظاهرات علیه دولت این کشور زدند و حتی به بعضی جاها از جمله فروشگاه ها حمله کردند. این حملات به فروشگاه و مراکز تجاری در ایرلند همانند اعتراضات اسلامگرایان در فرانسه بود. غربی که خود را متمدن قلمداد می کند همواره اقدامی شبیه اسلامگرایان انجام می دهد و مردمش برای مبارزه با اسلامگرایی فرا می خواند که در نوع خود بسیار عجیب به نظر می رسد.
این عمل در قبال اسلامگرایان از سوی مردم اروپایی نشان دهنده این است که اروپایی ها از ناامنی موجود شکل گرفته ناراضی اند و دولت های خود را مسئول این حوادث می دانند با اینکه دولت های آنها سیاست های یک بام و دو هوا در قبال اسلامگرا ها در پیش گرفته اند. دولت های اروپایی زیاد از خود در برابر اسلامگراها مقاومت نشان نمی دهند چون به مسئله اسلامگرایان به این شکل نگاه می کنند، هرچقدر با آنها سخت تر برخورد کنند اسلامگراها غیر قابل کنترل تر و در عین حال اقدامات آنها رادیکال تر شوند و معمولا برخوردهایی که با اسلامگرایان می شود توام با تامل است و این برخورد ها به صورت مقطعی انجام می شود.
بعد از تشدید جنگ اسرائیل و حماس گروه های اسلامگرا با واکنش های تندی که از خود در قبال اسرائیل نشان می دادند موجبات ترس اروپایی ها را فراهم کردند به طوری که با حملات خود به فروشگاه ها و بنگاه های اقتصادی اسرائیلی و آمریکایی که از مهمترین آنها می توان به مک دونالد اشاره کرد نگرانی هایی را برای دولت های کشورهای غربی به وجود آوردند. ولی آنچه مهم است اینکه اروپا همیشه در بحرانها و حوادث این چنینی با معلول طرف شده و علت اصلی و بنیادین خشم و عصبانیت مردم خاورمیانه را درک نکرده است.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰