میریام گوتس که خود را خانم رهگشا معرفی میکند، مدیر این موزه است و چون بادرودیها به عروسک، عاروسک میگویند از همین کلمه برای نامیدن آن استفاده کرده. موزهی عروسک رهگشا، سال ۱۳۹۵ بهعنوان موزهی برتر خصوصی کشور از سوی ایکوم معرفی و از میان دو هزار و ۵۰۰ مجموعهدار، با کسب نشان طلا بهعنوان مجموعهدار برتر شناختهشده است. از دیگر افتخارات این موزه دریافت نشان طلای صفویهی میراث فرهنگی و گردشگری اردبیل و سفیر فرهنگ نوروز ایران در فرانسه بودن است.
مدیر موزهی رهگشا، ۲۵ سال است که در ایران ساکن شده و علت راهاندازی موزهی عروسک را در این شهر کوچک، برای ایسنا اینگونه شرح میدهد: در اوایل دوران اقامتم در بادرود و هنگام همصحبتی با کودکان، متوجه فقدان شناخت کافی آنها از هویت و نسب خود شدم. آنها تنها پدربزرگ و مادربزرگ خود را میشناختند و نسبت به پیشه، نسب و گذشتگان خود ناآگاه بودند. خودکمبینی و سکونت در منطقهای کم برخوردار، آنان را به سکوتی خودخواسته و در مواردی، انکار گذشته واداشته بود و میدیدم که این کودکان، در تکنولوژی و بازیهای آنلاین غرقشدهاند، ارتباط صمیمانهای با نسل قبل از خود ندارند و تنها در اعیاد، مهمانیها، جشنها و عروسیها این نسل را ملاقات میکنند.
او میافزاید: برای ایجاد تعادل و تعامل بین نسلها، در ابتدا مردمنگاری لازم بود، پس با گردهمآوری پدربزرگ و مادربزرگهای بادرود در کنار هم، توانستم اسامی اولینهای بادرود را با شغل و نسب جمعآوری کنم، اما مشکل اصلی همچنان ایجاد ارتباط عاطفی و فرهنگی بین دو نسل برای شناسایی هویت بادرودی آنها بود که با توجه به فاصلهی اجتماعی و محل سکونت برخی از آنان و نیز اثربخشی کم آن، امکان بهرهبرداری از آموزش آکادمیک میسر نبود و خلأ ناشی از فقدان شناخت هویت و اصل و نسب را در بازهی سنی ۷ تا ۱۲ سال بهوضوح حس میکردم.
این بانوی فرانسوی، یادآور میشود: شناخت بیشترم از این منطقه موجب شد دریابم که در گذشته، مردم بادرود به قالیبافی مشغول بودهاند، با کرک قالی و پارچههای محلی عروسکهای دخترانه و پسرانه میدوختهاند و سپس لباس رسمی یا محلی شهر خود را بر تن آنها میکردهاند. حاصل تحقیق یک کارگروه پژوهشی با بهرهگیری از نظر کارشناسان، روانشناسان و تحلیلگران حوزهی کودک و مشاوران میراث فرهنگی و گردشگری، منجر به دعوت از مادربزرگان برای ساخت و دوخت عروسک شد؛ بهنحویکه تمام وسایل مورد نیاز در خانهی قدیمی رهگشا در اختیار آنان قرار گرفت و مادربزرگان در فضایی آرام به همراه نوهها و کودکان دورهم جمع شدند تا عروسک محلی بدوزند. بهاینترتیب دو نسل در فضایی گرم و صمیمانه با یکدیگر تعامل برقرار کردند و از طریق نقل داستانهای قدیمی از آدابورسوم یا خاطرات شخصی مادربزرگها، انتقال تجربه و تعامل بین دو نسل انجام شد. این کار باعث شد فرهنگ دوخت عروسکهای محلی احیا و ۱۵۰ عروسک گوناگون با لباسهای محلی ایجاد شود.
گوتس میگوید: بعضی از عروسکهای این موزه، ابروهای پرپشت، چشمهای درشت و سبیلهای زمخت دارند و زیبایی آنها به این است که بخشی از خاطرات یک نسل را با خود حمل میکنند. در حال حاضر، ۳۴ ماکت کاهگلی با ۱۵۰ عروسک در موزهی رهگشا وجود دارد که هر ماکت آن داستانی از آداب رسوم کهن، فرهنگ و مراسمهای مختلف این شهر نظیر؛ رب پزی، سوگواری ایام محرم، پیشگویی، چهارشنبهسوری، یلدا، عید نوروز و … را به تصویر میکشد. همچنین، هر ماکت مزین به نام پدربزرگ مادربزرگهایی است که بهعنوان اولینهای بادرود مردمنگاری شدهاند مثلاً؛ در یک ماکت که بازار مسگرها را نمایش میدهد، نام مسگر بادرود بر روی عروسک است و این مسئله، برای بچهها و گاهی پدر و مادر آنها خالی از لطف و جذابیت نیست.
این فعال فرهنگی، تاریخ گشایش موزهی عروسک رهگشای بادرود را فروردینماه سال ۱۳۹۵ اعلام میکند و توضیح میدهد که این موزه، شباهت عجیبی به تونل زمان دارد چراکه با گذر از آن، خاطرات گمشده در کودکی تداعی و لطافتی در درک گذشته، فرهنگ و آدابورسوم این خطه برای کودکان ایجاد میشود.
او تأکید میکند که هدف اصلی از راهاندازی این موزه، گفتوگوی بین نسلهاست و دراینباره خاطر نشان میکند: کنار هم بودن مادربزرگها و کودکان، زمینهساز انتقال تجربه به زبان محلی، آموزش آوازهای محلی و داستانهای کهن محلی شد و خصیصههای ناب این مردمان که مسئولیتپذیری، تلاش و پاک دستی است و در ظواهر زندگی مدرن امروزی مغفول مانده، با داستانسرایی هنگام دوخت عروسک به نسل جوان انتقال پیدا کرد.
گوتس، مخالف عروسکهای باربی است و دراینباره میگوید: برای من اروپایی که سراسر کودکیام لبریز از عروسکهای پلاستیکی باربی بیهویت و اصالت بود، نوعی عناد با این دریای اسباببازی پلاستیکی ایجادشده بود و به دنبال ساخت عروسکهایی طبیعی و سازگار با محیطزیست، دارای هویت و اصالت بودم که خوشبختانه این امکان برایم فراهم شد.
مدیر موزهی رهگشا ادامه میدهد: در باور فرهنگی من، بانوان باید دارای استقلال مالی باشند و چون صاحب سرای رهگشا از دیرباز در این روستا حکم داور و دادگر را داشت، بهمنظور ادامه دادن راه این خانواده، علاوه بر حمایت مادی و معنوی از مادربزرگان بد سرپرست یا بیسرپرست ساکن در روستا، آنان را در یک کار فرهنگی مشارکت دادم.
مرحوم شجریان، پدرخواندهی افتخاری عروسکهای صلح و دوستی
او مرحوم شجریان را پدر معنوی و پدرخواندهی افتخاری عروسکهای این موزه معرفی میکند و دراینباره توضیح میدهد: فروردین ما سال ۱۳۹۵ که استاد شجریان تحت پرتودرمانی بودند، عروسکها را برای ایشان ارسال کردم که منجر به استقبال و اعلام حمایتشان از این عملکرد بود. مرحوم شجریان از همان زمان مشوق من شدند و بهاینترتیب سازهای «دلربا» و «دلگشا» که تلفیقی از سازهای سنتی زهی ایرانی با پژوهش استاد شجریان و طراحی و ساخت «محمد ژاله» برای افزایش ربع پرده سازهای سنتی در ارکسترهای خارجی بود، زینتبخش موزهی رهگشا شد.
این مدرس دانشگاه، با اشاره به سفر عروسکهای بادرود به ۸۰ کشور جهان، یادآور میشود: دیدگاه بسته و منحصر به رسانه، در جهان از ایران چهرهای لبریز از خشونت، آشوب، تظاهرات و … ساخته، بهنحویکه خانوادهی من در فرانسه، هرگز تمایلی برای سفر به ایران نشان ندادند. ازاینرو در کنفرانس موزهی ملی که سال ۱۳۹۵ برگزار شد و کارشناسانی از همسایگان اطراف ایران بهاضافهی اندونزی در آن مشارکت داشتند، عروسکهای بادرود را معرفی و از آنان بهعنوان «سفیران صلح و دوستی» یاد کردم و تاکنون این عروسکها با هزینهی شخصی خودم به ۸۰ کشور دنیا مثل آفریقا، غنا، ساحلعاج و… سفر کرده و در راستای رساندن پیام صلح و دوستی به افراد مختلف اهدا شدهاند.
او میافزاید: این عروسکها، در ۱۵ موزهی برتر دنیا نظیر موزهی «لوور» پاریس، موزهی مردمشناسی «ژاک شیراک» فرانسه، موزهی ملی دهلی نو، موزهی «میرا گاندی» در هندوستان، موزهی «تولوسا» در اسپانیا، موزهی باستانشناسی اسپانیا، موزهی تئاتر مسکو، موزهی ملی ژاپن، موزه هنری ونکوور، موزهی کاخ عمان، موزهی کاخ موناکو، موزهی کاخ الیزه فرانسه و موزهی معتبر عروسکها در ایران، بهعنوان «عروسکهای بادرود، سفیران صلح و دوستی» نگهداری میشوند.
گوتس، در کارگاههای آموزشی یونسکو در قالب تئاتر، صلح را به همراه داستانی از مادربزرگان، مادران، پدران و کودکان به تصویر کشیده و این اجرا همزمان در چندین کشور بهصورت زنده پخششده است. او در دوران کرونا نیز از هر فرصتی برای نمایش سفیران صلح و دوستی ایران تلاش میکند.
صلح یعنی شناخت فرهنگها و احترام به آن
فعالیت سرای رهگشا، تنها مختص به عروسکها نیست و مانند یک فرهنگسرا، با برگزاری دورههای مولانا شناسی، شاهنامهخوانی، ایجاد تالارهای گفتگوی گروهی فرهنگی در مورد جشنها و آیینهای کهن و … در ارتقای سطح فرهنگ مردم نقش خود را ایفا میکند.
مدیر موزهی عروسک رهگشا، دربارهی مزایای برگزاری دورهی شاهنامهخوانی میگوید: کودکی که شاهنامهخوانی را در این دوره آغاز کرد، نوروز ۱۳۹۷ در قالب تنها گروه نمایشی ایران به مدت ۲۰ دقیقه در «سنپترزبورگ»، اجرای بخشهایی از «شاهنامه» را به همراه نمایش «عمو نوروز باستانی» را بر عهده داشت و جایزه «گلدن کاپ» را نیز دریافت کرد. چنین استعدادی، هرگز از شاهنامهخوانی کنارهگیری نخواهد کرد.
او باور دارد که لازمهی هر کاری در آغاز ذوق، علاقه و داشتن دیدگاه وسیع است اما برای ماندگار کردن یک اندیشه در ذهن مخاطب، بیش از هر چیزی باید داستان و خاطره ساخت. به همین خاطر جشن مهرگان را در سرای رهگشا برگزار و از دانش آموزان کنسولگریهای فرانسه، انگلیس، آلمان و … دعوت کرده تا در آن شرکت کنند؛ بهاینترتیب میان فرهنگ این ملتها تعامل برقرار و به نقاط مشترک بین آیین مهرگان و جشن هالووین انگلیسیها و ضیافت das Erntedankfest آلمانیها، توجه شده است.
گوتس، صلح را جادهای دوطرفه در شناساندن فرهنگ به دیگران به روش صحیح میداند و معتقد است که تلاش برای وسعت دادن به دیدگاه فرهنگی کودکان، دانشجویان و افزایش سطح ارتباطات فرهنگی، زبانی، کلامی و … میتواند زمینهساز موفقیت باشد.
این مدرس دانشگاه، تأکید میکند که ارتباط فرهنگی، ارتباطی حساس و لطیف است و تصریح میکند: با کشف و برجستهسازی اصالت در سایهی ارتباطات فرهنگی گسترده، میتوان از تعاملات و ارتباطات از آن بهره برد و علاوه بر حفظ فرهنگ خود، برای کسب آموزش و جمعآوری اطلاعات در سایر فرهنگها و زبانها تلاش کرد و «زبان دوم» را همراه با فرهنگ مختص به آن آموخت.
از نظر او، شرط بلوغ فکری و اجتماعی، طرد حس برتربینی و کامل دانستن خود است: خودبرتربینی و باور این امر که من یک شخص کامل هستم باید تقلیل یابد. باید رویدادها و فرهنگ دیگران را هم شناخت. افرادی که با این دیدگاه رشد کنند، میتوانند در آینده پلهای ارتباطی اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی باشند. فرزندان یک سرزمین نباید تنها ملیت کشور خود را دارا باشند، بلکه با داشتن دیدگاه فرا منطقهای و نگاه آرمانگرایانه بهواسطهی کنجکاوی در شناخت فرهنگهای دیگر میتوانند ملیت کل دنیا را به دست بیاورند.
گوتس که مجلهی «پاریس_تهران» را نیز به زبان فارسی و فرانسه در کشور فرانسه منتشر میکند میگوید: با نشر این مجله تلاش کردم تبلیغات سوء و منفی در مورد ایران را که از آن کشوری لبریز از آشوب، اضطراب و حکومت ترس بر زندگی مردم ساخته بود، با نمایش فرهنگ واقعی و بومی ایرانزمین کمی تغییر دهم، بهنحویکه مخاطبان این مجله، ایران را از دریچهی ارتباطات انسانی و بدون دیدگاههای بستهی سیاسی و مذهبی جستجو، بررسی و کشف کنند.
انتهای پیام
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰