به گزارش ایسنا، خانه پدری جلال آل احمد در محله پاچنار تهران در خیابان «کارکن اساسی» واقع شده است. خانه سال ۱۳۸۳ در فهرست میراث ملی ثبت شده و اکنون در مالکیت صندوق بهرهبرداری و احیای بناهای تاریخی و فرهنگی است و سال ۱۳۹۹ در یک مزایده، مرمت، احیاء و بهرهبرداری آن واگذار شد.
خانه آیتالله حاج سیداحمد طالقانی، پدر جلال و شمس آلاحمد در سال ۱۳۹۱ به عنوان «خانه باستانشناسان کشور» نیز معرفی شد، اما به جای باستانشناسان، پاتوق معتادان شد. تابلو خانه باستانشناسان هنوز هم بر سردر خانه نصب است، اما رنگ و رخی به آن نمانده. بهرهبردار خانه پدری جلال آل احمد میگوید خانه را به نام «امیر چلچله» میشناختند نه پدر جلال آل احمد! خانه زبالهدانی شده بود، طوری که ۲۰۰ کامیون زباله از این خانه خارج شده است و هنوز هم چیزهایی برای بیرون بردن وجود دارد.
محبوبه کاظمی دولابی که مدتی است مرمت این خانه را آغاز کرده است، میگوید: اینجا اقامتگاه معتادان شده بود، به سختی آنها را بیرون کردیم. نمیخواستیم خشونتبار بیرونشان کنیم، به هر حال بیماران جامعه محسوب میشوند. میگفتند اینجا خانه امیر چلچله است، میراث فرهنگی آنها را بیرون کرد. چند باری هم در را شکستند که آن را تعمیر کردیم. تقریبا حدود پانزده تا بیست نفر در این خانه ساکن شده بودند.
کاظمی دولابی، توسعهگر فرهنگی خانه پدری جلال آل احمد است که سال ۱۳۹۹ در مزایده برنده شد، میگوید: سال ۱۳۹۶ یک بار اینجا را دیده بودم و دوست داشتم من اینجا را مرمت کنم. خودم از دوران نوجوانی به جلال و آثارش علاقه داشتم، ولی آنموقع شرایط طوری نبود که بخواهم کار کنم، ولی سال ۹۹ شرایط تغییر کرده و کاربریها درست شده بود. برای خانه پدری جلال آل احمد، کاربری «فرهنگی، هنریف پذیرایی و آیینی» دادهاند. کاربری که من هم دوست داشتم و با کاری که من می کردم مطابقت داشت.
او درباره دلایل تاخیر در آغاز مرمت این خانه توضیح میدهد: اردیبهشت ۱۴۰۰ خانه در شرایطی تحویل داده شد که پاتوق معتادان بود و از زباله سرشار بود. زیرزمین خانه کوهی از زباله بود و ما تا حالا ۲۰۰ کامیون زباله از این خانه بیرون بردهایم و هنوز مصالح وجود دارد که باید بیرون برود.
کاظمی دولابی ادامه میدهد: معتادان در سرما درهای خانه را میکندند و آتش میزدند تا گرم شوند. هر چه سوزاندنی بود سوزانده بودند و هر آنچه که بردنی بود برده بودند و هر چه کندنی بود کنده بودند. این خانه هیچی نداشت. به ما نگفتند که اینجا هیچ زیرساختی ندارد. وقتی آمدیم آب، برق و گاز نداشت. نزدیک یک سال فقط برای کنتور آب معطل شدیم و دوندگی کردیم. اداره آب میگفت باید سند بیاوریم، درحالیکه سند خانه در اختیار میراث فرهنگی بود و شخصی نبود. علاوه بر این خانه بدهی زیادی داشت.
او ادامه میدهد: آب مدتها خانه را گرفته بود، طوری که یکی از همسایهها شکایت کرد و ماجرا را اطلاع داده بود، همان موقع کنتور آب را قطع کردند. نمیدانیم چقدر آب جمع شده بود، اما رطوبت به قدر شدید است که هنوز اثر آن باقیست. زیرساختها با پیگیریهای زیاد به سرانجام رسید. از صندوق احیا و بهرهبرداری درخواست کردیم برای این تأخیر به ما مهلت بدهند و زمان بهرهبرداری تغییر کند که موافقت شد و حدود ۱۱ ماه بابت تاخیر در ایجاد زیرساختها و دو ماه بابت طراحی به زمان ما اضافه شد.
بهرهبردار خانه پدری جلال آل احمد میگوید که آذر یا دیماه ۱۴۰۱ ابلاغ رسمی را دریافت کرده و از ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ مرمت خانه را شروع کردع است.
کاظمی دولابی اظهار میکند: تمام تلاش ما این است که خانه به شکل گذشته خود، مرمت و احیا شود. به همین دلیل حساسیتهای زیادی داریم، درحالی که میشد خیلی سریع تر این خانه را مرمت و احیا کرد تا زودتر هم بهرهبرداری شود، اما نخواستیم مرمت را فدای سرعت کنیم.
الگوی مرمت خانه پدری جلال آل احمد عکسها و روایتهای بازماندگان این خاندان است. بهرهبردار خانه در اینباره توضیح میدهد: مشاوران با توجه به مکتوباتی که وجود داشته از گفتوگوهای بین افراد خانواده یا عکسها، نوشتهای که از دل یک کتاب درآمده یا نامهها و صحبتهای میان جلال و مادرش سعی کردند روایت تاریخی از این خانه بیرون بیاورند و طرح احیا را تهیه کنند. این میان آقای محمد حسین دانایی و آقای سید مهدی آل احمد که ۲۰ سال در این خانه زندگی کردهاند بسیار کمک بودند، مثلا آقا سیدمهدی به ما گفته کجاها چه لایههایی را برداریم یا کجا سقف ضعیفی دارد، یا لولهها کجاها را پوشانده است. برخی از بخشهای این خانه مانند طاقچهها از زیر چندین لایه سیمان و گچ بیرون آمدهاند. ما با دقتِ تمام لایههای گچی و سیمانی را برداشتیم تا آجرها نمایان شده و بعد آجرها را تمیز کرده و یا اگر آجری اسیب دیده، آن را برعکس گذاشتیم. تلاش شد آجرها سر جای خود بماند. برخی آجرهایی را که دیگر کاربری ندارد و یا خراب هستند نگه داشتیم تا در کف استفاده شود یا اینکه روی آنها بخشی از خانه را نقاشی کنیم و به عنوان هدیهای از طرف خانه بدهیم.
کاظمی دولابی اضافه میکند: بخش زیادی از این خانه را سیمان کرده بودند تا جلو نم خانه را بگیرند. این خانه سه لایه پوست انداخته است.
پیشبینی بهرهبردار این است که خانه در موعد مقرر آماده میشود، طبق مهلت گرفتهشده نهایتا حدود ۱۱ تا ۱۲ ماه آینده. با این حال توسعهگر با وسواس و حساسیتی که در مرمت دارد این احتمال را میدهد که یکی دو ماه هم به این زمان اضافه شود. او میگوید: ارزشش را دارد که تک تک آجرها را از زیر لایههای گچی یا سیمانی بیرون بیاوریم.
خانه پدری جلال آل احمد از جمله خانههای نادر تهران است که بادگیر دارد. توسعهگر خانه میخواهد بادگیر را احیا کند و میگوید: بادگیر هنوز سالم است.
او از دیگر مشکلات خانه پدری جلال آل احمد در حین مرمت میگوید: حدود پنج ماه است که منتظر تایید فاضلاب و تاسیسات برق هستیم. باید تا اینجای کار را به ما تایید نهایی بدهند تا کلیدها و پریزها را بگذاریم. به همین دلیل این بخش متوقف شده است. ما میخواهیم از پنکه به عنوان خنککننده استفاده کنیم، ولی گفتند باید اسپلیت باشد، درحالی که به نظر ما اسپلیت شکل خانه را زشت میکند و از حالت اول و اصالت واقعی خارج میکند.
توسعهگر فرهنگی خانه پدری جلال آل احمد تاخیر در تاییدیهها و تورم را از مهمترین مشکلات این خانه میداند و درباره پیشبینیهایی که برای هزینه احیا و مرمت شده است، اظهار میکند: هنوز درباره هزینه مرمت پیشبینی و یا برآورد هزینه نداشتهایم. فقط میدانم چند برابر هزینهای که صندوق به ما اعلام کرده است، میشود. قرارداد ما برای سال ۹۹ بود که تا الان هزینهها چندبرابر شده است. هر بار که یک کامیون یا خاور بار از اینجا میبرد هزینهاش با دفعه بعد متفاوت است. هزینهها و سختی کار با آن چیزی که تحویل گرفتیم زمین تا آسمان فرق میکند. هزینهها تقریبا ۳۰۰ تا ۴۰۰ برابر بیشتر شده است. شاید هزینهای که همان ابتدا برای مرمت و احیای این خانه پیشبینی کرده بودند الان فقط دستمزد کارگران میشود.
کاظمی دولابی از ایدههایش برای خانه پدری جلال آل احمد هم اینطور میگوید: بالکن و حیاط و بخش از فضای زیر اتاق جلال به کافه تبدیل میشود. بالکن قبلا یک اتاقک بود که با تایید کارشناسان صندوق احیا و بهرهبرداری آن را خراب کردیم و به زمانی که سال ۱۳۱۰ این بخش خانه بالکن بود، تبدیل کردیم، چون بررسیها و مستندات نشان میدهد آن اتاق بعدا الحاق شده و سقف سستی داشت و ارزش نگهداری نداشت، به همین دلیل به ما تایید دادند که به شکل قبل برگردد. میخواهیم اتاق جلال را همان که طاقچه دارد به محل اقامت روزانه نویسندگان و هنرمندان تبدیل کنیم، تا آنها بتوانند برای یکی دو ماه روزها اینجا اقامت کنند و بمانند و کتابی یا فیلمنامهای بنویسند یا کارهای فرهنگی انجام دهند. بخشهایی را کتابخانه میکنیم و میخواهیم خانه جلال آل احمد پاتوقی برای افراد فرهنگی باشد.
بهرهبردار خانه پدری جلال آل احمد ادامه میدهد: ما با کسبه محل صحبت کردیم که خیابان (کارکن اساسی) را به “آرت استریت” (خیابان هنر) تبدیل کنیم. هنرمندان به کمک شهرداری و وزارت ارشاد و میراث فرهنگی این خیابان را به جاذبه فرهنگی و هنری تبدیل کنند، فکر میکنیم این کار به امنیت محل و کوچه کمک زیادی میکند. تا الان کسبه موافقت کردهاند. هنرمندان میتوانند کرکرههای مغازهها را رنگآمیزی کنند و طرحهایی بکشند و سر و ته کوچه یک کیوسک نیروی انتظامی قرار میگیرد که طرح آن را به شهرداری دادهایم. شهرداری اعلام موافقت کرده که نور کوچه را تأمین کند و با توجه به اینکه کوچه باریک است طرحی دادهایم تا گلدان دیواری با کمک کسبه نصب کنیم.
کاظمی دولابی به برگزاری نشستهای تخصصی مثل «از خانه تا موزه» همزمان با مرمت خانه فکر میکند و احتمال میدهد اولین نشستها در شهریورماه با همکاری کمیته ملی موزهها (ایکوم) برگزار شود. اجراهای عاشورایی با همراهی گروههای هنری و نمایشی، ایده دیگری است که درباره آن در راستای کاربری خانه پدری جلال آل احمد فکر شده است.
انتهای پیام
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰