آنچه از نادیده گرفتن بیت کوین آموختم – مجله بیت کوین
این یک سرمقاله نظری توسط کنستانتین رابین، نویسنده امور مالی و فناوری است. من یکی از کسانی هستم که به اندازه کافی خوش شانس بودم که بیش از یک دهه پیش قبل از اینکه بیت کوین مورد توجه قرار گیرد، اطلاعاتی در مورد بیت کوین پیدا کردم. متأسفانه من هم یکی از احمقیهایی هستم که
این یک سرمقاله نظری توسط کنستانتین رابین، نویسنده امور مالی و فناوری است.
من یکی از کسانی هستم که به اندازه کافی خوش شانس بودم که بیش از یک دهه پیش قبل از اینکه بیت کوین مورد توجه قرار گیرد، اطلاعاتی در مورد بیت کوین پیدا کردم. متأسفانه من هم یکی از احمقیهایی هستم که این فرصت را دیدم، اول خیلی به آن فکر نکردم و اجازه دادم به پرواز درآید.
در این داستان کوچک، میخواهم مسیری را به اشتراک بگذارم که باعث شد سرمایهگذاری در بیتکوین را در سه زمان مختلف قبل از تسلیم شدن و تبدیل شدن به یک HODLer انجام دهم. بنابراین، در اینجا درس های کلیدی است که در طول این سفر آموختم که ارزش به اشتراک گذاشتن با هر کسی که هنوز به BTC شک دارد را دارد.
آغاز
با توجه به اینکه من اولین کار تمام وقت خود را در سال 2011 در یک کارگزاری آنلاین شروع کردم، جای تعجب نیست که تعدادی از همکارانم داشتم که واقعاً در تجارت بودند و در مورد همه چیز مربوط به سرمایه گذاری، فناوری و پیشرفت کار بسیار پرشور بودند. دنیای مالی مدت زیادی نگذشت که دوستی به نام ادگار پیدا کردم. ما برخی علایق مشترک داشتیم، عمدتاً بازی و اعتیاد دیرینه به نیکوتین. با وجود اینکه ما در بخشهای مختلف کار میکردیم و به ندرت مجبور میشدیم برای شغلهایمان همکاری کنیم، باز هم هر زمان که وقت بیرون رفتن و سیگار کشیدن بود، با همدیگر پینگ میکردیم و با خوشحالی در مورد زندگی، جهان و هر چیز دیگری صحبت میکردیم، همانطور که نیکوتین مصرف میکردیم. و هوای تازه
یک روز، زمانی در سال 2012، یکی از این «دود؟» را دیدم. وقتی متوجه شدم که وضعیت اسکایپ او نوعی حرف بیهوده است که به نظر می رسد گربه ای روی صفحه کلیدش راه می رود، به ادگار پیام داد.
چیزی شبیه به این بود: “1BvBMSEYstWetqTFn5Au4m4GFg7xJaNVN2.”
در طول جلسه دود ما، از او پرسیدم: “این یک گربه بود یا حساب شما هک شد؟” او هر دوی این احتمالات را رد کرد و سپس به توضیحی طولانی و پیچیده در مورد آدرسهای بیتکوین و بلاک چین پرداخت.
ادگار با شور و اشتیاق توضیح داد که کل بیت کوین چیست و هیجان او فوراً مرا به این موضوع بسیار علاقه مند کرد. با حضور در صنعت سرمایه گذاری، من به خوبی از بسیاری از کلاهبرداری های آنلاین و محصولات مشکوک جعلی مانند طلای الکترونیکی آگاه بودم، که حداقل در سطح ظاهری، همه شبیه به هم بودند. اما، هرچه بیشتر در مورد آن به من گفت، بیت کوین بیشتر به نظر می رسید که ممکن است بسیار بیشتر از یک طرح پرواز تا شب باشد. حداقل، ارزش یک قمار را داشت.
بزرگترین مشکل من این بود که سال 2012 احتمالاً بدترین سال ثبت شده من در زمینه سلامت مالی بود، و در حالی که تا آن زمان 3,730,218 کلید عمومی در شبکه بیت کوین وجود داشت، من مطمئناً پول اضافی برای قمار کردن در برخی موارد جدید و جدید نداشتم. فناوری اثبات نشده ای که نوید «انقلابی کردن» را به روش پولی ما می دهد.
به صراحت بگویم، من خیلی فقیر بودم. در واقع آنقدر ضعیف، که در هفته آخر هر ماه، بازدیدهای من از خواربارفروشی به انتخاب بین خرید غذا یا از بین بردن دردهای گرسنگی با یک پاکت سیگار ختم می شد. بنابراین، به این نتیجه رسیدم که در حالی که خوردن گوشت یک امر تجملاتی تلقی می شد، قمار روی آینده توکن های دیجیتالی در محدوده هزینه های منطقی نیست. در آن زمان، بیت کوین کمتر از 10 دلار معامله می شد.
شک
بیایید به سرعت به سال 2015 برویم. پس از چند سال کار خوب، من یک کارمند با تجربه بودم و به سمت استراتژی بازاریابی و اجرای یکی از برجسته ترین استارت آپ های فین تک در اروپا حرکت کرده بودم. محل کار عالی بود اکثر همکاران من توسعه دهندگان نرم افزاری هاردکور بودند که بی وقفه بر روی بازیابی اطلاعات مالی افراد از بانک ها بدون درخواست مجوز از بانک ها کار می کردند. حتی یک جولی راجر خوب قدیمی هم در دفتر پرواز می کرد. همانطور که می توانید تصور کنید، بسیاری از همکاران من از طرفداران بزرگ بیت کوین و همه چیزهایی بودند که آن را نشان می داد.
از آنجایی که من از نظر حرفه ای بسیار رشد کرده بودم، اعدادی که نشان دهنده حقوق من بودند نیز افزایش قابل توجهی داشتند. بالاخره توانستم سیگار بخرم و غذا، در حالی که حتی یک تکه پول که می توان آن را برای یک روز بارانی کنار گذاشت. با کار در این دنیا، بیش از همه می دانستم که تنها نگه داشتن پول در بانک راه حلی نیست و به فکر سرمایه گذاری اضافی خود افتادم، زیرا برنامه واقعی برای خرج کردن آن نداشتم.
همکاران من اغلب اصطلاح «بیتکوین» را در دفتر پرت میکردند، اما من هنوز در مورد اینکه آیا این یک سرمایهگذاری قابل قبول خواهد بود، تردید داشتم. در آن زمان، بیت کوین در حدود 250 دلار معامله می شد که به تازگی از بالاترین قیمت خود یعنی حدود 1000 دلار سقوط کرده است. من با مغز سرمایهگذاری ورزیدهام به آن نزدیک شدم و به این نتیجه رسیدم که بیتکوین szx به احتمال زیاد هرگز بهبود نخواهد یافت و تا زمانی که تنها تعداد کمی از سختگیرترینها هنوز به آن چسبیده باشند، رو به کاهش خواهد بود.
من حتی به نمودارهای تسلط بیت کوین نگاه می کردم و می دیدم که علیرغم این سقوط، همچنان تسلط گسترده ای بر بازار داشت، که من را به این نتیجه رساند که این تنها ارز رمزپایه ای است که توانسته به چیزی دست یابد، و بدون رقابت، هرگز نمی تواند به چیزی بزرگ تبدیل شود.
سرمایه گذار خردمند در ذهنم گفت: “من برای پس اندازم به یک محصول سرمایه گذاری با ثبات تر نیاز دارم.” و بنابراین 7500 دلار شمش طلا خریدم. با توجه به افزایش مداوم طلا از زمان بحران اقتصادی سال 2008، به نظر من به عنوان یکی از باثبات ترین سرمایه گذاری های ممکن تبدیل شد.
رد کردن
بیایید یک جهش به سال 2018 داشته باشیم، زمانی که همه دیوانه ارزهای دیجیتال بودند. علاوه بر بیت کوین، بسیاری از ارزهای دیجیتال دیگر نیز ظهور کردند و رونق عرضه اولیه سکه (ICO) به شدت در جریان بود و تنها در سه ماهه اول سال 2018، 6.88 میلیارد دلار از طریق ICOها جمع آوری شد. همه و مادرانشان درباره بیت کوین و ارزهای دیجیتال صحبت می کردند. برای کوتاه کردن مو رفتید و در آرایشگاه در مورد آن میشنیدید، به فیسبوک میرفتید و نمیتوانید صفحه یا گروهی را پیدا کنید که به نوعی از رمزنگاری نام نبرده باشد. حتی پدر و مادرم با من تماس گرفتند و از من پرسیدند که آیا تماسی دارم یا نه، و به من گفتند که باید مقداری دریافت کنم زیرا شنیدهاند که احتمال دارد بالا برود.
در آن مقطع زمانی، من قبلاً برخی از خدمات بازاریابی محتوا را به صورت آزاد ارائه میدادم، و تجارت به خوبی پیش میرفت، زیرا برادران ICO تقریباً برای هر خدماتی که ارائه میشدند تا زمانی که میتوانستند به صورت رمزنگاری پرداخت کنند، پول پرداخت میکردند. اگرچه استیبل کوینهایی مانند USDT مدتی بود که وجود داشتند، انجام تراکنش با آنها برای کسی غیرعادی بود. من دیدم که بیشتر پرداخت هایم به صورت بیت کوین انجام می شود و نرخ آن از 4000 دلار تا 13000 دلار در هر بیت کوین است.
در این مدت بود که من اولین بیت کوین خود را به دست آوردم، اما در دیوانگی مطلقی که کل فضای کریپتو را احاطه کرده بود، تصمیم گرفتم هیچ بیت کوینی را نگه ندارم و همه آن را از طریق شخصی که از طریق بیت کوین های محلی پیدا کردم به همان سرعتی که داشتم فروختم. آی تی. در آن زمان، نوسانات روزانه بسیار زیاد بود، و به محض اینکه بیت کوین به کیف پولم می رسید، یک تاکسی به صرافی محلی بیت کوین می بردم تا برای امنیت پول فیات پول نقد کنم.
پذیرش
اواسط سال 2018 نقطه عطفی برای من از نظر شغلی بود. من کار تمام وقت برای شخص دیگری را رها کردم و تصمیم گرفتم روی ساخت شرکت خودم تمرکز کنم. در این زمان، من همچنین توانستم یکی از پروژه هایم را با مبلغ هنگفتی برگردانم، که سرمایه اولیه را برای شروع سرمایه گذاری جدید من فراهم کرد، در حالی که وجوه موجود در حسابم به من اجازه می داد شب ها در حالی که ساختمان جدید را می ساختم، آرام بخوابم. کسب و کار.
زندگی خوب بود من قبلاً دارای مقداری املاک و مستغلات بودم، بیشتر از آن چیزی که می توانستم خرج کنم، پول در می آوردم و تمام فرصت های کاری را که می توانستم اداره کنم، داشتم. همه چیز در حال بالا رفتن بود.
سپس، یک روز، فقط به من ضربه زد. چرا من باید پول نقد کنم؟ من مقدار زیادی فیات در بانک و مقدار زیادی سرمایه گذاری دیگر در بازار دارم. داشتن 10000 دلار اضافی به نام من چگونه تفاوت قابل توجهی در رفاه من ایجاد می کند؟
در نهایت به این نتیجه رسیدم که اینطور نیست، اما نداشتن بیت کوین احتمالاً می تواند منجر به فقیر شدن دوباره من شود. اگر فیات به پول انحصاری روی آورد چه؟ از این گذشته، من واقعاً به دولت و افرادی که در طول زندگی ام ملاقات کرده بودم و به بیت کوین اعتماد داشتند، اعتماد ندارم، کسانی بودند که در واقع خیلی بیشتر از افرادی که با فیات سروکار داشتند به آنها اعتماد داشتم. با در نظر گرفتن این موضوع، من شروع به احتکار و نگه داشتن BTC به اندازه ای که بودجه ام اجازه می دهد، کردم. منطق من ساده بود: من در بیت کوین پول می گیرم، می توانم آن را بدون پول نقد نگه دارم.
چه درس هایی آموخته ام؟
من از دست خودم عصبانی نیستم که زودتر بیت کوین را بدست نیاوردم. به طور کلی، من مرد خوشحالی هستم، و علیرغم زمستان اخیر کریپتو و اتفاقاتی مانند سقوط FTX، من همچنان نسبت به کریپتو به طور کلی بسیار خوشبین هستم. با این حال، چند درس خاص وجود دارد که من از سفرم با BTC گرفتم که اکنون میخواهم با شما به اشتراک بگذارم.
درس اول: شما هرگز برای سرمایه گذاری آنقدر «کوچک» نیستید
در مرحله ابتدایی، فکر می کردم که خرج کردن 1000 دلار برای به دست آوردن بیت کوین بسیار عالی است، اما به سادگی آن را نداشتم و اجازه دادم این فرصت از بین برود. به طور کلی، اگر فرصت را پیدا کردید، از آن استفاده کنید.
شما نباید تمام پس انداز خود را سرمایه گذاری کنید یا به دلیل سرمایه گذاری خود احساس ناراحتی کنید، اما تعهد حتی کسری از درآمدتان نباید خیلی سخت باشد. آیا می توانستم در سال 2012 به نحوی 50 دلار پس انداز کنم تا 5 بیت کوین به دست بیاورم؟ به احتمال زیاد بله، اما ایده سرمایه گذاری فقط 50 دلار برای من یک راه حل بود.
درس دوم: فداکاری باید انجام شود
از آنجایی که میخواستم تاریخها را درست بنویسم، مجبور شدم برای نوشتن این داستان تجربیات گذشته را کشف کنم. در حین انجام این کار، متوجه رزرو هتل 100 دلاری شدم که در اوایل سال 2012 انجام شد. این برای یک شب در خارج از کشور بود که تقریباً یک سفر توریستی با دوست دخترم بود.
بله، در مجموع عاقلانهترین تصمیم نیست. اما آینده نگری 20/20 است و با نگاهی به گذشته، مطمئناً میتوانستم سفر را نجات داده و به جای آن در BTC سرمایهگذاری کنم، یا میتوانستم به سادگی به یک هتل ارزانتر بروم و باقیمانده را برای خرید BTC خرج کنم. نگاه کردن به گذشته و احساس بد فایده ای ندارد، اما به یاد داشته باشید که فداکاری امروز می تواند چند سال بعد به رفاه مالی شما منجر شود.
درس سوم: سبد سرمایه گذاری خود را متعادل کنید
هر کتاب سرمایه گذاری به شما می گوید: “همه تخم مرغ های خود را در یک سبد قرار ندهید.” اینجا هیچ چیز جدیدی نیست. با این حال، این چیزی است که در سال 2015 کاملاً نادیده گرفتم. من پولی برای سرمایه گذاری داشتم، و مقداری تمایل به خرید بیت کوین داشتم، اما به دلایلی، تصمیم گرفتم همه چیز را روی یک کالا انجام دهم. اگر حتی 20 درصد در بیت کوین سرمایه گذاری کرده بودم، بازدهی من به طور قابل توجهی بالاتر بود.
درس چهارم: به دنبال قیمت های تاریخی نباشید
یکی از دلایلی که من سرمایه گذاری در طلا را به جای بیت کوین انتخاب کردم، صرفاً به این دلیل است که احساس می کردم دارم طلا را «ارزان» می خرم. من این را با این واقعیت مقایسه کردم که در آن مقطع باید ۲۵ برابر بیشتر از آنچه می توانستم سه سال قبل بپردازم برای بیت کوین بپردازم. در نگاهی به گذشته، اکنون میدانم که قیمت اکنون همان قیمت است – سرمایهگذاری امروز را فقط به این دلیل که در مقایسه با سه سال پیش گران به نظر میرسد، تخفیف ندهید.
درس پنجم: بخشی از اکوسیستم شوید
پذیرش و نگهداری بیت کوین (به لحاظ ذهنی) بسیار ساده تر از خرید آن برای فیات است. اگر خدمات یا کالاهایی را ارائه می دهید، چرا به مشتریان خود اجازه نمی دهید در بیت کوین پرداخت کنند؟ فقط اشتباهی را که من انجام دادم مرتکب نشوید و همه چیز را به محض دریافت پول نقد کنید.
حداقل کسری از موجودی بیت کوین خود را دست نخورده نگه دارید و فعلاً آن را فراموش کنید. این فقط نرخ پذیرش را بالاتر می برد و در دراز مدت به نفع شما و کل جامعه خواهد بود.
این پست مهمان کنستانتین رابین است. نظرات بیان شده کاملاً متعلق به خود آنها است و لزوماً نظرات BTC Inc یا مجله Bitcoin را منعکس نمی کند.
آموزش مجازی مدیریت عالی حرفه ای کسب و کار Post DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت عالی و حرفه ای کسب و کار DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت کسب و کار MBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه |
مدیریت حرفه ای کافی شاپ | حقوقدان خبره | سرآشپز حرفه ای |
آموزش مجازی تعمیرات موبایل | آموزش مجازی ICDL مهارت های رایانه کار درجه یک و دو | آموزش مجازی کارشناس معاملات املاک_ مشاور املاک |
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰