امروز هم مثل یکی دو روز قبل باید می رفتیم و رفتیم.خیلی از دوستان بودند،بزرگ و کوچک،پیشکسوت و ورزشکار.قهرمان های جهان و المپیک،مثل محمد نصیری،بهداد سلیمی،حسین توکلی و البته محمد حسین برخواه سرمربی تیم ملی که همیشه برای جامعه وزنه برداری محترم بوده است.با این حال یک اتفاقی پیش آمد که نمی شود درباره اش ننوشت.وظیفه یک خبرنگار همیشه این نیست که از خوبی ها بگوید، “بهبه و چهچه” کند و در شرایطی که اوضاع تیم ملی خوب نبوده و نیست بنویسد:«همه چیز گل و بلبل است.»دوستی و رفاقت به کنار و نقد و بررسی هم جای خودش.اصلا نمی دانم این چه توقع بی جایی است که تا از یکی نقد می کنی تلفن را بر می دارد و شروع می کند به گله کردن! حتی اگر این کار را هم نکند پیغام و پسغام است که می فرستد.
راستش نمی دانم راه شخص بنده با محمد حسین برخواه از کجا جدا شد؟هر چه به این مغز فشار می آورم که چه شد و چرا به نتیجه ای نمی رسد اما یک کلام با شما آقا محمد حسین.امروز ما را در سالن وزنه برداری دیدی و می دانم که دوست نداشتی ببینی! سلام و علیکی هم که کردید از سر اجبار بود.این ها به کنار اما حرفی که زدید وگفتید” سلام بر دشمنان عزیز” را هرگز متوجه نشدم!هیچ ایرادی ندارد،ما دشمن آن هم نه از نوع عزیزش که از نوع دشمن دشمن! ما خناس و هر آنچه که شما فکرش را می کنید اما این را بدانید که دشمن هیچ وقت عزیز نمی شود.نمی دانم ما چطور دشمنی هستیم که در همه سال هایی که سرمربی تیم ملی بودید پشت یک خاکریز با شما قرار داشتیم.اگر فقط یک خط از نوشته های من(غیر از نقدهای فنی در دنیای ورزش)به ما نشان دادید که باعث شده تا برای شما دشمن عزیز باشیم آن را رو کنید تا خیلی محترمانه به شما بگویم” ببخشید”.انتظار نداشته باشید اگر ضعیف عمل می کنید،اگر دیگر چیزی در چنته ندارید تا برای تیم ملی بگذارید و اگر مثل قبل نتیجه نمی گیرد از این بنویسیم که عیب ندارد،برخواه به جایش خوش اخلاق است و برخواه به جایش یک سری چیزهای دیگر دارد که در اولویت هستند و …ما دشمن عزیز شما نیستیم آقای برخواه و شک نکنید به حرمت همه نان و نمک هایی که با هم خوردیم تا قیام قیامت دوست شما باقی خواهیم ماند.
251 251
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰